دو شنبه 15 تير 1394 ساعت 12:34 |
بازدید : 163 |
نویسنده :
حسین
| ( نظرات )
زنی موبایل شوهرش رابرداشت شروع به گرفتن شماره ی خودش کرد. با تعجب دید که شماره اش به نام (نکبت 2) ذخیره شده. آیا او عصبانی شد؟!؟؟؟؟ ʘ͜͡ʘ . . . . . . . نه، بیشتر در تعجب بود که نکبت۱کیه:
-------------------------------------------------
از امتحان برمیگردیم ، بابا مامانمون میپرسن چطور بود ؟ میگیم عالی بود قبول میشم ! میگن بروووووووو... راستشو بگو ! بعدش میگیم افتضاح بود خراب کردم ؛ میگن مسخره بازی درنیار راستشو بگو ! ما باید به کدوم سازشون برقصیم؟
یک شنبه 14 تير 1394 ساعت 23:10 |
بازدید : 233 |
نویسنده :
حسین
| ( نظرات )
پسره پست گذاشته: دوست دارم یه زن بگیرم اسمش ستاره باشه ! بعد دوباره یه زن دیگه بگیرم اسم اونم ستاره باشه ! . . . بعد بشینم یه گوشه جنگ ستارگان را تماشا کنم!!! . . . . . پسر است دیگر گاهی از داشتن عقل محروم است!.
پیرمرد تو جاده یه جمله جالبی گفت که حیفم اومد به شما هم نگم : زندگي مثل آب توي ليوانه ترک خورده ميمونه بخوري تموم ميشه نخوري حروم ميشه از زندگيت لذت ببر چون در هر صورت تموم ميشه . . . از لحظه لحظه زندگیت لذت ببر.
(( این مکالمه ها در دنیای واقعی دخترانی مشاهده گردیده است ))
پسر: عزیزم مادرم صدام می کنه برم ببینم چی کار داره دختر: باشه سلام برسون پسر: چشم دختر: زود میای؟ پسر: آره داره داد میزنه فکر کنم واجب باشه دختر: نگران شدم یعنی چی شده؟ پسر: بزار برم نگاه کنم بیام بهت بگم دختر: باشه می خوای بیام اونجا؟ پسر: نه بیای که مادرم جرم میذاره دختر: چه طرز حرف زدنه؟ پسر: عزیزم مادرم داره جیغ میزنه دختر: بهونه مادرتُ نگیر وقتی بد دهنی می کنی پسر: فکر کنم خونمون آتیش گرفته دود تو اتاق پر شده دختر: می خوای زنگ بزنم به آتش نشانی؟ پسر: نه همین که بزاری برم کمک مادرم حل میشه مشکل دختر: همش می خوای از دستم فرار کنی (sad) پسر: نه عزیزم جدی خونمون آتیش گرفته دختر: من مهم ترم یا آتیش؟ پسر: معلومه که تو این چه حرفیه دختر: باشه پس برو پسر: مرسی عزیزم دختر: مواظب خودت باش:* پسر: چشم دختر: برگشتی بهم خبر بده پسر: اوکی دختر: نگران شدم زود بیا پسر: باشه دختر: اگه کمکی خواستید بگو پسر: وای بس کن دختر: چه طرز حرف زدنه؟ میدونستم از اولم دوسم نداری پسر: مادرم تو آتیش سوخت مُرد دختر: شوخی نکن
پسر: بس کن دیگه پیام نده دختر: چیه بهتر از منُ پیدا کردی ؟ پسر: چی میگی ؟ دارم میگم مادرم مُرد دختر: خب مرگ حقه این چه ربطی به رابطه ما داره ؟ پسر: خفه شو دختر: میدونستم دوسم نداری:(( پسر: لباسم آتیش گرفته نمی تونم از خونه بیرون برم همه جا آتیش گرفته و ستون خونه افتاده دختر: ستونارو بزن اونور برو بیرون بعدش بهم اس بده نگران شدم پسر: دارم میسوزم دختر: از عشق من ؟ *_* پسر: ------- دختر: چرا جواب نمیدی؟ پسر: ------- دختر: شارژ تموم کردی ؟ پسر: ------- دختر: دیگه دوسم نداری؟ پسر: ------- دختر: دیگه از دستت خسته شدم ، نمی خواستم بهت بگم ولی خواستگار دارم اگه جواب ندی جواب مثبت بهش میدم پسر: ------- دختر: شوخی کردم خواستگار ندارم جواب بده پسر: ------ دختر: باشه خودت خواستی . بای :|
تو یخچال ما تنها ظرفی که صادقه ظرف پنیره… والا… در قابلمه رو بر میداریم توش خیاره ظرف حلوا شکری رو باز میکنیم توش پیاز داغه شیشه مربا رو باز میکنیم توش رب گوجس بطری نوشابه رو باز میکنی توش عرق نعناس بد زمونه ای شده
همسايه مون ديشب بچه ١٢ ساله شو برده خريد يه كت مارك واسش خريده حساب كردم ميشه با پول اون كت ٢٠٠ متر زمين ويلايي دو نبش تو شهرمون خريد اونوقت من ١٢ سالم بود بابام صدام ميكرد بيا ميرفتم ، ميگفت سر اين سيمو بگير تو دستت ميگرفتم ميگفت چيزيت نشد؟؟ ميگفتم : نه ميگفت :پس نوله اون يكي فازه يعني يه فازمتر نمي خريد، از من استفاده میکرد
تو سوپری دیدم نوشته اینجا مجهز به دوربین مدار بسته است
گفتم:این دوربین مدار بسته کجاس؟ اشاره به قاب بالای سرش کردکه دیدم نوشته الله گفت: این بهترین دوربین مدار بسته دنیاست خیلی حرفش تاثیرگذاربود همینجوری که اشک میریختم چند تا چیپس دزدیدم
چايي نبات تو خونه ما نقش مدرسان شريف رو داره !!!! دندونت درد ميکنه… چايي نبات معده درد ميکنه … چايي نبات جاييت زخم شده… چايي نبات درس داري؟ چايي نبات بي خوابي؟ چايي نبات چي ؟ چايي نبات کي؟ چايي نبات کجا؟ چايي نبات تلفن 26 دوتا نبات.……!
خری از مامانش پرسید :من چطوری دنیا اومدم؟ گفت :بابای خرت، خرشد ، عاشق من خر شد، من خر، خرشدم عاشق اون نره خر شدم، اینطوری خرتوخر شد و کره خری بدر شد!!!
دیشب داشتیم افطاری نذری پخش میکردیم یه پیرزنه اومد گفت : خیر از جوونیت ببینی , پیر شی ننه , یه غذا به من بده. گفتم : مادر جان ! غذا تموم شده گفت : خدا بزنه به کمرت , به حق ابالفضل , تیکه تیکه شی , بری زیر تریلی به حق پنج تن. ایشالا جنازه تو از تو جوب جمع کنن....
دیدم داره خاندانمو به باد میده , رفتم یه غذا براش خریدم دادم بهش. گفت : پسرم ایشالا هر چی از خدا میخوای , خدا بهت بده!!!!!!! یعنی دکمه خاموش,روشن دعا و نفرینش به شیکمش وصل بود.
خاطره یک استاد دانشگاه شریف یک بار داشتم برگه هارو تصحیح میکردم.یکی از برگه ها نام نداشت؛با خودم گفتم بعید است که بیش ازیک برگه نام نداشته باشد وازروی لیست دانشجویان صاحبش را پیدا میکنم. تصحیح کردم و 17/5 گرفت.احساس کردم زیاداست؛کمتر پیش می آید کسی ازمن این نمره رابگیرد.دوباره تصحیح کردم 15 گرفت.برگه ها تمام شد؛با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم "کلید" آزمون راکه خودم نوشته بودم تصحیح کردم
نکته : ١.اغلب ما نسبت به دیگران سخت گیرتریم تا خودمون. 2.بعضی وقتا اگه خودمون رو تصحیح کنیم می بینیم به اون خوبی ک فکرمیکنیم نيستيم
دختری که در سریلانکا بدون شوهر حامله شده بود و ادعا میکرد یک سفیینه ی فضایی او را ربوده و توسط یکی از بیگانگان مورد تعرض جنسی قرار گرفته بالاخره پس از هشت ماه و بیست روز فرزندش را بدنیا آورده....در کمال حیرت و ناباوری کودکش به راستی یک بیگانه ی دورگه است...موجودی با سر و بدنی شبیه انسان ولی دارای یک چشم بزرگ در وسط پیشانی و بدون بینی...! اینجاست که علم از توضیح و توجیه این پدیده ی استثنایی و بسیار بسیار عجیب و نادر در میماند....حقیقتا ما در این گیتی تنها نیستیم ؟ فقط خدای لایزال میداند و بس....این تصویر یک روز پس از تولد نوزاد را نشان میدهد که در میان تدابیر شدید امنیتی توسط یکی از پزشکان رویال هاسپیتال در لندن گرفته شده و به تمام جهان مخابره گشته..... والبته در تولد این نوزاد بحث زیاده که میگن یکی از علایم ظهور امام زمان قیام مردی است که یک چشم در میان پیشانی دارد و معروف به دجال می باشد. و میگن شاید به روایتی این نوزاد همان دجال باشد..
روزی فرعون وارد قصر شد ؛ همه حاضرین به سجده رفتن جز یک نفر . فرعون عصبانی شد وگفت این کیست که در مقابل عظمت مصر ایستاده است؟ مشاورش سر به گوشش نهاد و گفت : قربان این مدیر گروهه، جلو گنده تر از تو هم سجده نکرده، فرعون گفت! ناموسن؟؟!!
داشتم یه فیلم هندی نگاه میکردم ،اولش نوشت این فیلم براساس اتفاقات واقعی ساخته شده….بعد تو فیلم یارو تو دعوا شصت نفر رو کشت بعد با یه موتور پرید بال هواپیما رو گرفت فرار کرد!!!…… یعنی ظلمی که هندی ها در حق سینمای اکشن کردند هیتلر در حق بشریت نکرد…..
از وقتی از “تن خاک” استفاده می کنم : زندگیم از این رو به اون رو شده درس بچه هام بهتر شده اخلاق همسرم خیلی خوب شده سوراخ لایه اوزون کوچیکتر شده دیگه شامپو چشممو نمیسوزونه تازه پوستمم شاداب تر شده آنتن دهی گوشیمم دو برابر شده سرعت اینترنتمم فوق العاده شده